محل تبلیغات شما

نمداد



کد مطلب: 22589  |  
تاریخ انتشار : 15. آبان 1395 - 11:21
اسماعیل کودک رودباری که چشمانش براثر فقر ونداری بی تفاوتی من و شما و فیش نجومی کارکنان وزارت بهداشت تقریبأنابینا شده است تا نامهربانی و بی تفاوتی خیلی از ما ها رو نسبت به محرومین نبیند، به گفته مادرش تا ۴ماهگی بینایی خود را داشت اما نبود پزشک باعث شد که دنیای این کودک زیر تیغ محرومیت تارشود.

 شهرجازموریان در ۶۵کیلومتری شهرستان رودبار جنوب قرار دارد از جازموریان ۷۰کیلومتر را که بپیمایی به منطقه محروم میل فرهاد خواهی رسید هرچه به طرف میل فرهاد می روی عمق ودرد محرومیت بیشتر می شود.

پتکی روستایی محروم با جاده ای خاکی درمنطقه میل فرهاد بخش جازموریان شهرستان رودبار جنوب است که با گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی هنوز از نعمت راه روستایی مناسب برخوردار نیست و می توان آن را نمادی واقعی و ملموس از فقر و محرومیت تاریخی در رودبار جنوب قلمداد کرد.

روستای پتکی علاوه بر همه مشکلات خاص خود از نظر بهداشت در وضع بسیار بدی به سر می‌برد. بیماری‌هایی از قبیل عفونت‌های دستگاه گوارشی و بیماری‌های چشمی به دلیل مصرف آب غیر بهداشتی در بین آنها به وضوح دیده می‌شود.

واژه ای نیست تا بتواند توصیف کننده قطرات اشک غلتیده بر صورت مادران فقیر باشد،شعری را نمی‌توان یافت که سوکی دست‌های خالی را بیان کند. قلمی نیست که بتواند پریشانی مستضعفان دردمند را بازتاب دهد.

صورت‌های آفتاب سوخته، اندام لاغر و نحیف، لباسهای چرک و چروک اما لبخندی میهمان‌نوازانه چیزهایی است که در پتکی به چشم می‌آید و بعد از آن غم نهفته در چشمهاست که با ذکاوت اندکی از سوی مخاطب، حس می‌شود.
 
مردم در روستاهای بخش زهکلوت به واسطه پراکندگی و نداشتن جاده ارتباطی مناسب برای رساندن خود به نخستین مراکز خدمات درمانی باید رنج و مشقت زیادی را به جان بخرند.
 
اسماعیل یکی از کودکان همین روستاست که  چشمانش براثر فقر ونداری بی تفاوتی من و شما و فیش نجومی کارکنان وزارت بهداشت تقریبأنابینا شده است تا نامهربانی و بی تفاوتی خیلی از ما ها رو نسبت به محرومین نبیند، به گفته مادرش تا ۴ماهگی بینایی خود را داشت اما نبود پزشک باعث شد که دنیای این کودک زیر تیغ محرومیت تارشود.

فقر ونداری، نه فیش نجومی و نه اختلاسهای که این مردم محروم قادر به شمارش صفرهای آن نیستند باعث شده است که این کودک بینایی خود را از دست بدهد و  بازی های کودکانه خود را در تاریکی چشمانش جسجو کند.
 
تا روز گذشته با پای بر روی سنگریزها را ه می رفت این پسر بچه با اینکه تقریبا نابینا شده بود ولی نو بودن دمپائی رو در پای خودش حس می کرد چون قبل از این با پای روی خاک و سنگریزه ها راه می رفت.

ای ساکنان پُر زرق و برق کوچه‌های بی‌خیالی، اینک چراغ خانه هم وطن مستضعف تو، از بی‌نوایی و نداری خاموش است و پسرک معصوم، شب هنگام به جای بازی، دنیای تاریکی را در بغل می‌گیرد.

اینک در جای جای میهن اسلامی ما، هستند افرادی که در اثر پدیده شوم فقر و نداری، روزشان شب است و شب‌شان، برزخی تمام‌نما.

راستی! چه کسی می تواند به فریادهای خاموش مستضعفان پاسخ دهد؟ چه کسی می تواند باری از رنج بی کران مستضعفان را بر دوش کشد؟

چه نیت در این دریای بی کرانه زندگی، نگاهمان به دست‌هایی باشد که فریاد بی‌صدایش ما را به خود می‌خواند.

طی هفته گذشته تعدادی دمپائی که اهدائی خیرین تهرانی بود توسط گروه تبلیغی _فرهنگی بیان در روستای بسیارمحروم پتکی در بین کودکان پا این روستا توزیع شد چرا که مدتها بود آنها دمپائی پاره و کهنه به پا داشتند.

اری،در روزگاری که فیش‌های نجومی کلیدواژه رسانه‌های خبری شده است، مردمانی از جنس درد در دورترین نقطه جنوب کرمان زندگی می‌کنند، که داشتن یک جفت دمپائی نو می شود همه ی دنیای یک دختر بچه ی کپر نشین در روستای دورافتاده جنوب کرمان کاش کسی هم پیدا می شد تا بیماری آنها را همانند تاول پاهایشان التیام بخشد.

#ما_همه_مسئولیم ؛اسماعیل با اینکه تقریبا نابینا شده بود ولی نو بودن دمپائی رو در پای خودش حس می کرد چون قبل از این با پای روی خاک و سنگریزه ها راه می رفت و پاهایش آسیب دیده بود ولی حالا…



از تهران تا شهر کهنوج(استان کرمان) 1287 کیلومتر و از کهنوج تا جازموریان (زهکلوت) 130 کیلومتر و از زهکلوت به سمت کوهستان، 70 کیلومتر جاده صعب العبور وجود دارد که روستاهای چاه ابراهیم، کنج کسور، طبق نمداد، میل فرهاد، گواه چاران، زیران، پتکی و پیر خوشاب را در اطراف خود جای داده است.

بیش از 2000 نفر در بخش جازموریان در کپر زندگی می کنند. در زمستان و تابستان نه امنیت دارند و نه آسایش و همواره مخاطرات فراوانی آنها را تهدید می کند. نبودن جاده از زهکلوت به سمت روستاهای کوهستانی باعث شده تا بعضی بچه ها بر اثر عقرب (الماس) گزیدگی و مار گزیدگی که در این منطقه فراوان است به علت نرسیدن به نزدیکترین خانه بهداشت جان خود را از دست بدهند. عرفان، پسر بچه ای از این دست بود که بدلیل عدم وجود مدرسه در روستا مجبور بوده ساعت ها در جاده کوهستانی پیاده برود تا به امتحانات برسد که در روستای چاه ابراهیم تصادف می کند.

نبودن آنتن تلفن همراه، آمبولانس و امکانات حمل و نقل باعث شد تا جان خود را از دست بدهد. این مردم از ابتدایی ترین حقوق مسلم خود از قبیل جاده ، حمل و نقل عمومی، آب ، برق ، گاز، آنتن و اینترنت، خانه بهداشت، مسجد و مدرسه و سرباز معلم، محروم هستند.

تنها خدمت دولت ها به این منطقه رساندن برق به روستاهای کوهستانی است که به گفته اهالی روستاها در ماه فقط چند ساعت از برق فشار ضعیف برخوردار هستند. استان کرمان به واسطه وجود شرایط اقلیمی ، واقع شدن در فلات مرکزی و همجواری با کویر، دارای 6/5 میلیون هکتار اراضی بیابانی است.

وصیت نامه کوروش کبیر

 

درود بر همگان.

وصیت نامه:

فرزندان من، دوستان من! من اکنون به پایان زندگی نزدیک گشته‌ام. من آن را با نشانه‌های آشکار دریافته‌ام. وقتی درگذشتم مرا خوشبخت بپندارید و کام من این است که این احساس در کردار و رفتار شما نمایانگر باشد، زیرا من به هنگام کودکی، جوانی و پیری بخت‌یار بوده‌ام.

همیشه نیروی من افزون گشته است، آن چنان که هم امروز نیز احساس نمی‌کنم که از هنگام جوانی ناتوان‌ترم. من دوستان را به خاطر نیکویی‌های خود خوشبخت و دشمنانم را فرمان‌بردار خویش دیده‌ام. زادگاه من بخش کوچکی از آسیا بود. من آنرا اکنون سربلند و بلندپایه باز می‌گذارم. اما از آنجا که از شکست در هراس بودم، خود را از خودپسندی و غرور بر حذر داشتم.

حتی در پیروزی های بزرگ خود، پا از اعتدال بیرون ننهادم. در این هنگام که به سرای دیگر می‌گذرم، شما و میهنم را خوشبخت می‌بینم و از این رو می‌خواهم که آیندگان مرا مردی خوشبخت بدانند. مرگ چیزی است شبیه به خواب. در مرگ است که روح انسان به ابدیت می پیوندد و چون از قید و علایق آزاد می گردد به آتیه تسلط پیدا می کند و همیشه ناظر اعمال ما خواهد بود پس اگر چنین بود که من اندیشیدم به آنچه که گفتم عمل کنید و بدانید که من همیشه ناظر شما خواهم بود، اما اگر این چنین نبود آنگاه ازخدای بزرگ بترسید که در بقای او هیچ تردیدی نیست و پیوسته شاهد و ناظر اعمال ماست.

باید آشکارا جانشین خود را اعلام کنم تا پس از من پریشانی و نابسامانی روی ندهد. من شما هر دو فرزندانم را یکسان دوست می‌دارم ولی فرزند بزرگترم که آزموده‌تر است کشور را سامان خواهد داد.

فرزندانم! من شما را از کودکی چنان پرورده‌ام که پیران را آزرم دارید و کوشش کنید تا جوان‌تران از شما آزرم بدارند. تو کمبوجیه، مپندار که عصای زرین پادشاهی، تخت و تاجت را نگاه خواهد داشت. دوستان یک رنگ برای پادشاه عصای مطمئن‌تری هستند. همواره حامی کیش یزدان پرستی باش، اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیشی که میل دارد پیروی کند .

هر کس باید برای خویشتن دوستان یک دل فراهم آورد و این دوستان را جز به نیکوکاری به دست نتوان آورد. از کژی و ناروایی بترسید. اگر اعمال شما پاک و منطبق بر عدالت بود قدرت شما رونق خواهد یافت، ولی اگر ظلم و ستم روا دارید و در اجرای عدالت تسامح ورزید، دیری نمی انجامد که ارزش شما در نظر دیگران از بین خواهد رفت و خوار و ذلیل و زبون خواهید شد. من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم. نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.

به نام خدا و نیاکان درگذشته‌ی ما، ای فرزندان اگر می خواهید مرا شاد کنید نسبت به یکدیگر آزرم بدارید. پیکر بی‌جان مرا هنگامی که دیگر در این گیتی نیستم در میان سیم و زر مگذارید و هر چه زودتر آن را به خاک باز دهید. چه بهتر از این که انسان به خاک که این‌همه چیزهای نغز و زیبا می‌پرورد آمیخته گردد.

من همواره مردم را دوست داشته‌ام و اکنون نیز شادمان خواهم بود که با خاکی که به مردمان نعمت می‌بخشد آمیخته گردم. هم‌اکنون درمی یابم که جان از پیکرم می‌گسلد . اگر از میان شما کسی می‌خواهد دست مرا بگیرد یا به چشمانم بنگرد، تا هنوز جان دارم نزدیک شود و هنگامی که روی خود را پوشاندم، از شما خواستارم که پیکرم را کسی نبیند، حتی شما فرزندانم.

پس از مرگ بدنم را مومیای نکنید و در طلا و زیور آلات و یا امثال آن نپوشانید. زودتر آنرا در آغوش خاک پاک ایران قرار دهید تا ذره ذره های بدنم خاک ایران را تشکیل دهد. چه افتخاری برای انسان بالاتراز اینکه بدنش در خاکی مثل ایران دفن شود. از همه پارسیان و هم‌ پیمانان بخواهید تا بر آرامگاه من حاضر گردند و مرا از اینکه دیگر از هیچگونه بدی رنج نخواهم برد شادباش گویند.

به واپسین پند من گوش فرا دارید. اگر می‌خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید، به دوستان خود نیکی کنید.

 

وصیت نامه کوروش کبیر

 


 
روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند .

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد "بعل" خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.

در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، "ارتب" تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!

در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.

در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند.

کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوءقصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پبش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد. کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟

  

ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!

کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرفنظر می کنم.

ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرفنظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرفنظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرفنظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.

ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.

از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است. شاه پارسی پادشاهی انسان دوست بود و از صفات و خدمات او بخشندگی‌، بنیان گذاری حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و. شناخته شده‌ است.

 


  • دلیل کوچ از نمداد و تفرقه و جدایی بین طایفه کرویی: یکی ازعلل  مهم کوچ میرزای بزرگ و خاندانش از نمداد رواج خونریزی و برادر کشی میان دو فرقه کرویی یعنی فرامرزی با خاندان نامبرده است.و میرزا که از این اتفاق بسیار ناراحت بود سعی کرد تا رفع خصومت کند اما متاسفانه موفق به انجام چنین امری نشد و وقتی تمام راه ها را بر خود بسته دید تصمیم به کوچ گرفت .و به سوی قلعه گنج حرکت کرد و در بند چاهرضا مستقر شد .و از طایفه هوت کرمی همسری برگزید که صبیه گمشاد بوده است و در همین منطقه چند سالی را گذران عمر نموده است، و سپس به بلوچستان سفر کرده و از طایفه نارویی دختر لشکرخان غلام شاه زهی را به همسری گرفت.که از نسل وی چهار پسر و چندین دختر باقی مانده است .

 

در یک روز گرم تابستانی که از جلگه چاه هاشم به طرف اسفند در حرکت بودند سارقان وی و همراهانش را محاصره کردند و پس از درگیری سختی که در گرفت یکی از پسران میرزای بزرگ به نام کرمعلی در همین منطقه کشته شد و پس از آن نیز میرزا با اصابت چندین گلوله به رحمت ایزدی پیوست .

بعد از مرگ وی سه پسرش بنام های نورمحمد ، شهسوار، و شهوردی به زادگاه مادری خود یعنی بند چاهرضا بازگشته و در آنجا ست گزیدند و به علت اینکه نورمحمد از شجاعت و تیز هوشی خاصی برخوردار بود از طرف سعید خان رودباری حکم فرمانداری منطقه گلاشکرد و کندر را دریافت نمود ،و بعد از چند سال به علت مشکلاتی که با دولت مرکزی داشت همراه با سعید خان و چراغ خان رودباری اسلحه و مهمات دولت را برداشته و به سوی بلوچستان راهی شدند . که گویا  اواخر عمر ایشان بوده است و این بار به در خواست پسر خاله اش سردار بهرام بیگ هوت شروع به  کشاورزی و دامداری کرد. وتا آخر عمر در همین منطقه حضور داشت و هم اکنون محل زندگی وی به کهن نورمحمد یا کرتکی معروف است . که در منطقه کلات مالک شهرستان قلعه گنج واقع شده است.

 نورمحمد میرزا آن یل نامدار         همو که بود طایفه را سردار

ورا برگزید سعیدخان آن کامدار       زگلاشکرد وکندر به کاردار

تاب قانون شکنی نداشت سردار      بنمود راه کج به سوی رودبار

 

نورمحمد به علت شجاعت و دلاوری که  داشت همیشه مورد توجه خوانین و دولت بود . وسعی داشتند که ایشان را به سمت‌های دولتی منسوب نمایند،  ولی از آنجایی که ایشان سالک عشق بودند و شیعه علی راه آزادی و ایستادگی در برابر ظلم را انتخاب نمود و دل بدین دنیای واهی نبست . و پیشنهادات ظالمان دولتی و عمال آنها را نپذیرفت. به همین دلیل دولت وقت ایشان را یاغی و قانون شکن نامید و سعی میکرد چهره‌ی زشتی از ایشان د رنزد افکار عمومی ارائه دهد . که البته مردم با شناختی که از این چهره‌ی آزادی خواه داشتند گول تبلیغات سوء دشمنان ایشان را نخوردند وهمیشه از ایشان حمایت میکردند .


 روسیه : هیچ انسانی مادر زاد قهرمان نبوده است
استرالیا : انسان مرده انسانی است که ورزش نمیکند
آلمان : سربازان ما با ورزش کردن دیگر نیازی به سلاح ندارند
ایران : باشگاه هیچ مسولیتی در قبال ئسایل گم شده شما ندارد


سنت حسنه ازدواج این روزها با برخی سخت گیری ها و تکلفات آمیخته شده است اما در زمانی نه چندان دور رسم های زیبایی که از هر پیرایش و تفاخری دور بود به این سنت حسنه رنگ و بوی زیبا و پسندیده تری می داد.
در شهرستان رودبارجنوب از قدیم الایام ضمن توجه ویژه ای که مردم این شهرستان به کانون خانواده دارند، وجود برخی آداب و رسوم، زیبایی این سنت حسنه را مضاعف کرده است.
فراموشی و از بین رفتن برخی از این آداب و به جای آن تاکید بر برخی موارد غیرضروری و دست و پاگیر در مراسم عروسی موجب شده است که برگزاری مراسم عروسی هول انگیز و دغدغه ساز به نظر برسد که جوانان و خانواده ها را در برگزاری این مراسم زیبا دچار مشکلات و چالش کند.
در روزگار ساده زیستی یعنی روزگاری که پدرها و مادرهای،پدربزرگ و مادر بزرگ های ما هنوز برخی از خاطرات ان را زیر لب زمزمه می کنند برگزاری مراسم عروسی آن هم در ۷ شبانه روز امری عادی و مرسوم بود، اما تکلف و سخت گیری های بی مورد اکنون موجب شده که خانواده عروس و داماد برای برگزاری یک شب مراسم عروسی دچار چالشی سخت و پرمشقت شوند.
هر چند که تغییر نگرش های اشتباه مرسوم شده در مورد مراسم عروسی امری مشکل به نظر می رسد اما شاید یادآوری برخی از آدابی که در قدیم در مراسم عروسی انجام می شد و اکنون به فراموشی سپرده شده بتواند زنده کننده بخشی از این آداب در جامعه باشد.

مراسم سنتی ازدواج در شهرستان رودبار جنوب با ورود ماهواره بر پشت بام خانه های مردم رخت بر بست و جای آن را فرهنگ ورسومات غرب گرفت.

دارچینی (جمع آوری هیزم برای پخت غذای عروسی)دار به اصطلاح محلی رودبار به هیزم گفته می شود

این مراسم یک هفته قبل از عروسی انجام می شود و به این شکل است که چند نفر از جوانان و دوستان داماد برای جمع آوری هیزم به جنگلهای اطراف رفته و هیزم های خشک را جهت پخت غدای عروسی جمع می کنند و به منزل داماد می آورند.

لباس برون

یکی از این رسومات لباس برون که دو روز قبل از مراسم عروسی انجام می شد در این مراسم خانواده داماد رخت های عروس را کادو و با تعدادی از زنها طایفه به خانه عروس می بردند و به خانواده عروس تحویل می دادند .

شب حنا بندان اولی یا همان حنابندان ی

در این شب ن و مردان طایفه دور هم جمع می شدند و با خواندن سرودها و شعرهای محلی به جشن وشادی می پرداختند و بعد از شادی بر روی دست وپای عروس وداماد حنا می گذاشتند.

شب حنابندان دوم

در این شب خانواده داماد از تمامی طایفه جهت صرف شام دعوت بعمل می آورند وخانواده داماد مقداری حنا را در کاسه ای تزئین و به خانه عروس می روند و بر روی دست عروس حنا می گذاشتند وبعد از آن نوبت به حنابندان داماد می رسد بعد از گداشتن حنا بر روی سر دست وپای داماد نزدیکان داماد بر روی دست داماد اسکناسهای را می گدارند.

یکی از برنامه های ورسوم محلی که در آخر شب حنابندان دوم اجرا می شود مراسم چوب بازی توسط جوانان فامیل است که محلی به آن چوب چاپ می گویند به این صورت که هرکدام از افراد یک چوب محکم و کلفت که از قبل آماده کرده اند یک دایره بزرگی تشکیل می دهند و همراه با نوای ساز و دهل و پایکوبی به جلو و عقب حرکت میکنند و در هر حرکت چوب های خود را به هم میکوبند.

سرتراش (آریشگاه رفتن داماد)

عصر عروسی مراسم سر تراش وجود دارد که بعد از اصلاح داماد اون به حموم مبرند در این مراسم داماد جای رفتن به سلمانی جلوی درب منزل با جمع شدن میهمانان به دور داماد آرایشکر داماد را اصلاح می کنند وخانواده داماد پولی را بعنوان دستمزد با سنجاق قفلی بر روی جیب پیراهن آرایشگر نصب می کنند.

سر یاو(حمام کردن داماد)

داماد جای رفتن به حمام همه جمع می شدند و با رقص های سنتی و چوب بازی که به چوب چاپ معروف است داماد را تا سر موتور پمپ همراهی می کردند و بعد از حمام رفتن داماد رخت نو ودامادی را برتن او می کنند و بعد از حمام داماد را سوار بر شتر میکنند و به خانه عروس میبرند (مراسم سوار بر شتر شدن داماد تا حدودی از بین رفته است) وتا منرل عروس همراهی می کنند،مادر عروس با شربت و شیرنی به پیشواز داماد می آید و بعد از خوش آمد گویی و صرف شام داماد به دنبال عروس می رود و بعد از رسیدن آنها خانواده عروس یک گوسفند را جلوی ماشین آنها قربانی می کنند.

یکی از آدابی که در مراسم عروسی شهرستان رودبار جنوب مرسوم است این است که در صورتی که داماد و عروس خویشاوند نباشند مراسم عروسی به صورت جداگانه در خانه های طرفین برگزار می شود،البته هزینه های پذیرایی در هر دو خانواده به عهده داماد است.

مهمان کردن عروس و داماد- دو سه شب که از عروسی گذشت خانواده داماد و خانواده عروس و تعدادی از فامیل به نوبت عروس داماد را میهمان می کنند.

اما اکثر این رسم ورسومات دیگر از بین رفته است و  همین عروسی های ساده هم چندی بعد با معضلی به نام ارکست مواجه شدند که صدا همه را درآورده است و از سادگی و زیبایی این عروسی ها کاست ،توزیع مشروبات الکلی و تیراندازی در مراسمات عروسی متاسفانه معظلی در این شهرستان است.

آلودگی صوتی ناشی از موسیقی عاریتی و وارداتی و انفجار ترقه های رنگی در اینگونه مراسم  که تا پاسی از نیمه شب ادامه دارد ، ضمن ایجاد مزاحمت برای همسایگان ، صحنه ی دیگری از خصلت های سطحی جامعه ی امروزما می باشد که حاصل هرزگی اخلاقی و آلودگی بنیان فرهنگی جامعه می باشد که برچیده شدن این هرزگی ها جز با توفیق نگاه مستمر لطف خداوند ، با هیچ چیز دیگری امکان پذیر نمی باشد.

مراقبت از حفظ اداب و رسوم

وظیفه مردم و مسئولان است تا با معرفی آداب و رسوم سنتی در قالب سبک زندگی اسلامی بتوان این مراسم ها را به شیوه مثبت و به دور از هر گونه حاشیه سوء به جامعه امروزی معرفی کنند؛ چه بسا گاهی رسمی با برخی نازیبایی ها را به اقشاری نسبت دهیم که صدها بدعت برگرفته از فرهنگ غربی به آن ورود یافته است و رنگ و بوی سنتی از ازبین رفته است.



بررسی معضل آب آشامیدنی شهر زهکلوت از زبان مسوولان
فرسودگی لوله های آبرسانی، ترکیدگی لوله ها و ورود گل و لای به داخل آب آشامیدنی مشکلی است که این روزها مردم زهکلوت رودبار در جنوب کرمان با آن دست و پنجه نرم می کنند سایت خبری رودبار ما این مشکل را از مسوولان شهرستان پیگیری نمود.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل ازرودبار ما، آب از مهم‌ترین شاخص‌های زندگی است که عامل اصلی جنگ‌های آینده با این موضوع، بیانگر اهمیت آن در افکار عمومی، کارشناسان و از مهم‌ترین علل آبادانی است و همچنین نقش بسزایی در توسعه اقتصادی، اجتماعی، صنعتی و ی جوامع ایفا می‌کند، اما در این میان آنچه که اهمیت زیادی دارد غیر از مصرف صحیح، جلوگیری از هدر رفت آن است.

با توجه به وضعیت فعلی و بحرانی آب در کشور و استان کرمان و شهر زهکلوت ، هدر رفت آب امری ناگوار در این زمینه محسوب می‌شود. هدر رفت آب علاوه بر ایجاد پساب و فاضلاب درمعابر و نازیبایی چهره شهری سبب بروز بیماری هم نیز می‌شود و همچنین به پناهگاهی برای حیوانات موزی، تبدیل می‌شود.


فرسودگی لوله های آبرسانی، ترکیدگی لوله ها و ورود گل و لای به داخل آب آشامیدنی مشکلی است که این روزها مردم زهکلوت در جنوب کرمان با آن دست و پنجه نرم می کنند.

 

این فرسودگی لوله های آب آشامیدنی موجب شده تا روستائیان روزهای متوالی بی آب بمانند! فرسودگی لوله های انتقال آب اصلی ترین علت هدر رفت در شهر زهکلوت است این اتفاق در حالی رخ داده است که اکثر روستاهای زهکلوت آب لوله کشی ندارند و به ناچار از آب موتور پمپ های کشاورزی استفاده می کنند.


موضوع آب آشامیدنی این منطقه حتی چندین بار در خطبه های نماز جمعه شهر زهکلوت مطرح شده و واکنش امام جمعه این شهر را در پی داشته است.

 

مسوولان استان با یک حرکت جهادی مشکل آب زهکلوت را رفع کنند
حجت الاسلام والمسلمین محمد محمدی نور امام جمعه زهکلوت در این خصوص با بیان اینکه مشکلاتی گسترده و زیادی مانند مشکل آب در شهر و روستا های جازموریان وجود دارد خاطر نشان کرد: مردم این منطقه روزانه به صورت مکرر برای رفع این مشکل و معضل به دفتر امام جمعه مراجعه می کنند.
وی ادامه داد: انتظار ما از مسوولان شهرستان رودبار جنوب و استان کرمان این است که یک حرکت جهادی برای رفع مشکل و معضل انجام دهند و این مشکلات مردم را نیز حل کنند.

آبفا روستایی رودبار برای بازسازی این لوله ها بودجه ندارد

فیروزی مدیر آبفا روستایی شهرستان رودبار جنوب در گفتگو با خبرنگار رودبار ما در رابطه با معضل آب شهر زهکلوت گفت: زهکلوت ۴سال است که به شهر ارتقاء پیدا کرده و باید شیکه آبرسانی آن تحویل آبفا شهری شود اماطی این ۴سال فقط  دست به دست می شود.


وی ادامه داد: ۶روستا در استان کرمان همزمان با زهکلوت به شهر ارتقا پیدا کردند که آب آنها تحویل آبفا شهری شده و تنها شهر زهکلوت است که با امکانات روستایی اداره می شود.

مدیر آبفا روستایی شهرستان رودبار جنوب در پاسخ به این سوال خبرنگار رودبار ما که چه کسی باید این مشکل را پیگیری کند،گفت: پیگیری ها را ما انجام داده ایم و صورت جلسه هم تنظیم  شده و قراراست که تا پایان سال ۹۵ این مشکل رفع شود.

فیروزی بیان داشت: اداره آب وفاضلاب روستایی شهرستان رودبارجنوب  برای بازسازی لوله های آب شرب زهکلوت بودجه ندارد و بودجه این اداره فقط برای روستاهای فاقد آب آشامیدنی است لوله های آب این منطقه  باید تحویل آبفا شهری شودچون آنها بیشترین بودجه را در زمینه بازسازی شبکه آب دارند.


مدیر آبفا روستایی شهرستان رودبار جنوب با ابراز بی اطلاعی از شکستگی لوله های آب زهکلوت اظهار کرد: مردم و مسوولان شکستگی لوله ها را اطلاع رسانی نمی کنند آنها باید گزارشات را تلفنی به ما اطلاع دهند تا ما هم ۲۴ساعته رسیدگی کنیم.


وی بیان داشت: شبکه آب زهکلوت فرسوده ونیازبه بازسازی کامل دارد که ما بودجه نداریم عمر این شبکه آبرسانی ۲۰سال به بالاست و این ۴سال ما به خاطر تعامل با مسوولان نگه داشتیم .


فیروزی با بیان اینکه شبکه آب روستایی شهرستان رودبارجنوب گسترده است، خاطرنشان کرد: مردم باید با ما همکاری کنند و شکستگی لوله های آب در روستاها را  گزارش دهند تا کنون هیچ یک از مراکز بهداشتی شورا ودهیاران روستاها در این رابطه به ما اطلاع رسانی نکرده اند اگر اطلاع رسانی شودما ۲۴ساعته رسیدگی می کنیم.


وی در پایان افزود: ای کاش ۴تا از مسوولان که در روستاها هستند مثل شما خبرنگار رودبار ما مشکلات را پیگیری  ونسبت به آنها بی تفاوت نبودند۴ساله که تلاش داریم آب زهکلوت را به آبفا شهری تحویل دهیم ولی هنوز این امر محقق نشده است.



خبرگزاری فارس: وجود مدارس تخریبی»، کپری» و درختی» در جنوب کرمان/ به داد بچه‌های مدرسه زهکلوت برسید+تصاویر

در شرایطی که وضعیت تحصیل در بسیاری از مناطق کشور مطلوب دنبال می‌شود، اما هم‌چنان در برخی مناطق محروم کشور هستند دانش‌آموزانی که در مدارس کپری، تخریبی و درختی تحصیل می‌کنند.

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، در سال های اخیر وضعیت مدارس کشورمان روند رو به رشدی را طی کرده است به طوری که اکنون دو سوم مدارس کشور ایمن هستند.

در حال حاضر یک سوم مجموع مدارس به عنوان نا ایمن معرفی شده‌اند که یا باید مقاوم سازی شوند، یا باید تخریب و بازسازی شوند و یا در وضعیت مناسبی قرار ندارند و باید مدارس جدید نوساز در برخی مناطق احداث شود.

اما شرایط مدارس کشور و گسترش عدالت آموزشی هر روز نسبت به روز قبل در حال افزایش است و در سالهای آینده با تخصیص اعتبارات مناسب می‌توانیم این شرایط را به خیلی مطلوب نزدیک کنیم.

مدارس کپری کابوس آموزش و پرورش

در سال های اخیر پدیده کپر نشینی» در کشور رو به کاهش است، اما هنوز هستند در مناطقی که مردم در کپر زندگی می‌کنند و وضعیت و شرایط مناسبی از نظر بهداشتی و درمانی و دیگر موارد ندارند.

اما در این بین مدارس کپری شاید کابوس آموزش و پرورش شده است، وجود این مدارس حصیری کوچک و تاریک که فاقد هرگونه استانداردهای داخلی و بین المللی است وضعیت نامناسبی را به وجود آورده است که بیشترین دلیل آن زندگی کپرنشینی هم هست.

هر چند که آموزش و پرورش با تلاش‌های فراوان موفق شد تا قسمتی از این مدارس کپری را جمع آوری کند و خبر از عدم وجود هیچ مدرسه کپری در کشور بدهد، اما هنوز در مناطق محروم کشور چنین مدارسی وجود دارد.

رئیسی: مدرسه کپری در کشور نداریم

مرتضی رئیسی معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور در تاریخ 12 تیرماه 1394 در گفت‌وگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس و در پاسخ به این پرسش که گفته می‌شود همچنان در جنوب کرمان مدارس کپری وجود دارد، آیا قرار نیست که مدارس کپری برای همیشه در کشور جمع‌آوری شود؟»، اظهار داشت: به هیچ عنوان مدرسه کپری در کشور نداریم و آنهایی که اعلام می‌شود، کلاس درس کپری است.

وی افزود: در هر نقطه کشور که کلاس کپری وجود داشته باشد و مردم به ما اطلاع دهند، به سرعت آنها را جمع‌آوری می‌کنیم، بررسی‌ها نشان می‌دهد که در استان کرمان با آن مفهومی که از کپر صحبت می‌شود چنین چیزی وجود ندارد و ممکن است کلاس کانکسی باشد، اما کلاس کپری نداریم.

رئیسی در پاسخ به این پرسش که پیش از این کلاس‌های کپری در کشور وجود داشت و قابل روئیت بود، آیا این موضوع را قبول دارید؟»، گفت: در آنجا به دلیل مشکلات قومیتی که وجود داشت اجازه حضور دانش‌آموزان در مدرسه نزدیک را نمی‌دادند و آنها را به سمت کلاس‌های کپری هدایت می‌کردند یعنی مشکلات اجتماعی وجود داشت زیرا در نزدیکی آنجا مدرسه بود و آنها به کلاس درس نمی‌رفتند.

معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه وجود کلاس‌های کپری در کشور زاییده مشکلات اجتماعی، قومی، قبیله‌ای و خشکسالی است، تصریح کرد: به استان‌ها اعلام کردیم که اگر اطلاعی در خصوص وجود کلاس کپری دریافت کردید سریعاً کلاس پیش‌ساخته به جای آن احداث شود و اگر ماندگاری مردم در آنجا وجود داشته باشد، کلاس درس ساخته می‌شود.

وجود 10 مدرسه کپری و مدرسه تخریبی در زهکلوت کرمان

به گزارش فارس، جازموریان در جنوب استان کرمان به مرکزیت زهکلوت»، شهری با امکانات نا مناسب برای زندگی مردم و همچنین تحصیل دانش‌آموزان است.

تحصیل دانش‌آموزان در کپر

وجود مدارس کپری یک واقعیت است

10 روستا مدارس کپری و درختی دارند/ بالغ بر 30 مدرسه تخریبی در جازموریان داریم

حجت الاسلام و المسلمین محمد محمدی نور امام جمعه جازموریان در جنوب استان کرمان در گفت‌وگو با خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس و با اشاره به وضعیت مدارس بخش جازموریان، اظهار داشت: آموزش و پرورش در این بخش در ابعاد مختلف مشکل دارد و مدارس کپری، کمبود معلم، کمبود کتاب درسی و نبود امکانات آموزشی و کمک آموزشی وضعیت تحصیل در بخش جازموریان استان کرمان را در شرایط نامطلوب قرار داده است.

حجت الاسلام و المسلمین محمدی نور با بیان اینکه جمعیت کلی منطقه جازموریان 54 هزار نفر است، خاطرنشان کرد: مجموعاً 9500 دانش‌آموز در بخش جازموریان وجود دارد که هنوز اداره آموزش و پرورش هم ندارد.

وی تصریح کرد: در این مناطق 10 روستا داریم که دارای مدارس کپری یا مدارس درختی هستند؛ منظور از مدارس درختی این است که دانش‌آموزان زیر سایه درخت تحصیل می‌کنند.

وی به حضور سرباز معلمان در این بخش جنوب کرمان اشاره و خاطرنشان کرد: در برخی مدارس ابتدایی سرباز معلمان به تنهایی 6 پایه تحصیلی دبستان را تدریس می‌کنند که باعث افت کیفیت آموزشی شده است زیرا برخی دانش‌آموزان پنجم یا ششم دبستان هنوز اسم خود را نمی‌توانند بنویسند.

امام جمعه جازموریان تأکید کرد: بالغ بر 30 مدرسه تخریبی در جازموریان جنوب استان کرمان وجود دارد.

حجت الاسلام و المسلمین محمدی نور با بیان اینکه به نظر می‌رسد جازموریان از نظر رتبه بیسوادی در کرمان و حتی در کشور رتبه نخست را دارد، خاطرنشان کرد: به علت کمبود و نبود مدرسه و دوری راه خانه دانش‌آموزان تا مدارس بسیاری از بچه‌ها ترک تحصیل می‌کنند و به نظر رتبه نخست ترک تحصیل را هم داشته باشیم.

به گزارش فارس، جازموریان در مجموع 102 مدرسه ابتدایی، 21 مدرسه متوسطه اول و 10 مدرسه متوسطه دوم دارد و در عین ناباوری هیچ مدرسه شبانه روزی در این منطقه محروم وجود ندارد.

از بین این مدارس، جازموریان با مرکزیت زهکلوت دارای 10 مدرسه کپری و مدرسه رو به تخریب است. مدارس این شهر بسیار قدیمی هستند و از هر مدرسه 6 کلاسه، 4 کلاس آن غیر قابل استفاده است.

مدرسه در حال تخریب است

وضعیت اسفناک تجهیزات کلاس درس

 

شرایط این مدارسی که دانش‌آموز در آن تحصیل می‌کند خطرناک است زیرا هر لحظه امکان تخریب این مدارس وجود دارد.

کمبود معلم در زهکلوت/ فقر و نبود مدرسه باعث ترک تحصیل دانش‌آموزان

به گفته امام جمعه جازموریان، با توجه به اینکه حدود یکماه از سال تحصیلی گذشته است، اما هم‌چنان این شهر با کمبود معلم مواجه است.

گفته می‌شود تعداد زیادی از دانش‌آموزان در این منطقه به علت محرومیت، فقر، نبود مدرسه و یا دوری راه منزل تا مدرسه ترک تحصیل می‌کنند که این موضوع از شرایط نامطلوب حکایت دارد.

با توجه به اینکه زهکلوت در جنوب کرمان واقع شده است، برخی دانش‌آموزان برای رسیدن به مدرسه باید از کوهستان و راه‌های صعب العبور برای رساند خود به مدرسه استفاده کنند که این اتفاق موضوع دیگری است که شرایط ترک تحصیل آنها را مهیا کرده است.

عدم رعایت عدالت آموزشی

مدرسه ای که حتی میز و نیمکت و تخته ندارد

 

آرزوی بچه‌های زهکلوت داشتن میز و نیمکت، توپ فوتبال و طناب است

با بچه‌های یکی از مدارس زهکلوت که هم صحبت می‌شویم از آرزوهای خودشان می‌گویند؛ نشستن پشت نیمکت‌های تمیز و سالم مدرسه، داشتن توپ فوتبال برای بازی و یا داشتن طناب برای بازی کردن از آرزوهای این دانش‌آموزان است.

به گزارش فارس، آیا برای دولت و آموزش و پرورش تهیه چند میز و نیمکت صحیح و سالم و یا توپ فوتبال و موارد دیگر که هزینه‌ای برای دستگاه‌های بزرگی چون آموزش و پرورش ندارد، سخت است؟

همه دانش‌آموزان کتاب درسی ندارند/ برخی شناسنامه هم ندارند

وقتی از وضعیت کتابهای درسی بچه‌های جویا شدیم، تعدادی کتاب درسی داشتند و خیلی‌ها هم کتاب نداشتند. به هر دلیلی کتاب به دست این بچه‌ها نرسیده بود و برای تهیه کتاب مشکل داشتند.

یکی دیگر از مواردی که به ترک تحصیل دانش‌آموزان در این منطقه می‌انجامد، نداشتن شناسنامه است. بسیاری از پدر و مادرها در این منطقه فاقد شناسنامه هستند و در نهایت بچه‌های آنها هم شناسنامه ندارند و به علت نداشتن مدرک شناسایی مدارس از ثبت نام آنها خودداری می‌کنند.

وجود ابهامات در عدم ساخت مدرسه در زهکلوت

یکی از اهالی این منطقه در خصوص چرایی عدم ساخت مدرسه در این منطقه گفت: در شرایطی که کمبود مدرسه داریم خیرین حاضر شدند در این منطقه مدرسه بسازند اما آموزش و پرورش اعلام کرده است که ت توسعه در این مناطق ندارد و نمی‌تواند کد جدید برای مدرسه‌ای جدید تهیه کند. البته صحت و سقم این مطلب مشخص نیست اما اگر چنین موضوعی در میان باشد که باید تأسف خورد.

زندگی و تحصیل در کپر

فقر و ترک تحصیل کودکان/قاچاق بنزین و گازوئیل


تکمیل نشدن چارت اداری و نبود نمایندگی ادارات و نهادهای دولتی در شهر زهکلوت مشکلات بیشماری را برای مردم این منطقه بوجود آورده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دقیانوس:شهروندان زهکلوتی توقع داشتن شهری ایده آل و همسان با شهرهای با امکانات را ندارند، بلکه انتظار می رود حداقل امکانات شهری برایشان فراهم باشد و ناگفته نماند که این مطالب برای اولین بار نیست که عنوان می شود بلکه بارها و بارها گفته ایم اما چه کسی در شهرمان گوش شنوا دارد …؟؟؟!!!

دریغ از یک پاسخ!!! و جالب تر از همه پس از انعکاس مطالب به خبرنگار لقب”حاشیه ساز” می دهند، بگذریم قلم خبرنگار هیچگاه برزمین نخواهد ماند و با توجه به قسمی که قرآن به قلم یاد کرده است با خود عهد کرده که در جهت خدمت به  مردم و کمک به حل مشکلات لحظه ای قصور نکند و شاید!!!نوشتن و یادآوری مطالب تلنگری باشد بر مدیران دلسوز شهرستان،شاید!!!

تکمیل نشدن چارت اداری و نبود نمایندگی ادارات و نهادهای دولتی در شهر زهکلوت مشکلات بیشماری را برای مردم  این منطقه بوجود آورده است.

ازمهمترین مشکلات این شهر نبود اداره ثبت احوال است شهر زهکلوت با وجود جمعیت ۵۴هزار نفری هنوز اداره ثبت احوال ندارد و مردم این شهر  برای کارهای سجلی باید به اداره ثبت احوال شهرستان رودبار جنوب مراجعه کنند.

بیشتر مردم شهر جازموریان از قشر ضعیف جامعه هستند و جهت ارتباط با کمیته امداد باید به شهرستان رودبار جنوب مراجعه کنند که هزینه سفرشان بالا می رود و مردم خواستار تأسیس کمیته امداد در جازموریان هستند.

نبود بیمارستان مجهز در سطح شهرستان رودبار که این مشکل و عدم حضور پزشکان متخصص به یکی از معضلات اصلی مردم این شهرستان تبدیل شده است مشکلی که گاه باعث فوت ساکنین شهرستان بعلت نبود پزشک و یا امکانات درمانی شده است و این معضل هزینه های بسیاری را بر دوش مردم تحمیل می کند چرا که مجبور به مسافرت به شهرهای دیگر برای درمان می شوند.

عدم وجود فضاهای مناسب برای بازی کودکان، استراحت بزرگسالان و تفریح میانسالان یکی دیگر از مشکلات این شهر می باشد که در کنار عدم وجود فضای سبز و نبود پارک می تواند طی سالهای آینده مشکلات روحی و جسمی را برای مردم زهکلوت بوجود بیاورد.

وضعیت ورزش در زهکلوت بسیار نا مطلوب است به طوری که جوانان زهکلوتی از داشتن ابتدایی ترین تجهیزات ورزشی مثل توپ و تور والیبال نیز محرومند.

بیکاری یکی دیگر از معضلات اساسی این شهرستان می باشد، آنچه که جالب است اشغال فرصت های محدود شغلی موجود در سطح شهر توسط نیروهای غیربومی می باشد که باعث شده است بسیاری از خانواده ها بعلت نبود منبع درآمد مجبور به مهاجرت شوند.

عدم پوشش مناسب تلفن های همراه در کنار پوشش نامناسب کانالهای ملی و استانی، شرایط حضور دیش های ماهواره را در مواردی حتی در کنار کپرها بوجود آورده است که با توجه به بافت فرهنگی منطقه می تواند بعنوان یک تهدید در سالهای آینده مطرح شود.

و چه زیبا و نجیب مردمی دارد شهرم که همیشه با مشکلات دست وپنجه نرم می کنند …

به امید آسایش این بهترین مردم…

در پایان ضمن تقدیر از تمامی خادمین به نظام مقدس جمهوری اسلامی،از تک تک کسانی که با نظرات، پیشنهادات و انتقادات  خود ما را در جهت آبادی شهر یاری می نمایند تشکر می کنم و  یادآور می شویم که اگر انتقادی می شود فقط جهت حل مسائل است و نه تخریب هیچ یک از مدیران ؛ واز نماینده محترم مجلس  و سایر مدیران می خواهیم تا با پاسخگویی به شبهات ، دست به دست یکدیگر برای آبادانی شهر عزیزمان جازموریان گام های موثری برداریم و آماده دریافت جوابیه شما عزیزان هستیم.نتیجه تصویری برای زهکلوت


از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه آن جالب بود

سوال از این قرار بود :

نظر خودتان راجب به کمبود غذا در سایر کشوره صادقانه بیان کنید ؟

و جالب این که کسی جوابی نداد

چون

در آفریقا کسی نمی دانست ( غذا ) یعنی چه ؟

در آسا کسی نمی دانست ( نظر ) یعنی چه ؟

در اروپای شرقی کسی نمی دانست ( صادقانه ) یعنی چه ؟

در اروپای غربی کسی نمی دانست ( کمبود ) یعنی چه ؟

در آمریکا نمی داتست ( سایر کشور ها ) یعنی چه ؟


در زمان کرونا که بیکاری زیاد شده تنها راهی که میتوانید پولدار شوید و بیکار نمانید ثبت نام در سایت های اینترانتی است 
پس از الان بعد نگران نباشید بر روی سایت زیر کلیک کنید و وارد شوید و ثبت نام کنید 
معتبرترین سایت دنیا . پس همین حالا ثبت نام کن 
  • https://tinyhb.vip/?referer=36928

آخرین جستجو ها

اجرای سقف های شیب دار ساختمان starlecdenshal کتابدارِ اطلاع ‏رسان سوئیشــــــتا حضرت آیت الله قنبر مشفق لاهیجی marlighcorrna George's notes چین خوردگی های عمر من خوات آنلاین سایت دریا موزیک , آهنگ های جدید